سه عبارتی که نباید به دانش آموزان بگوییم!

سه عبارتی که نباید به دانش آموزان بگوییم!

سه چیز که انگیزه یادگیری را از بین می‌برد

چه معلم باشید چه پدر و مادری که با دانش‌آموزان مشغول کار کردن درس‌ها هستید، حرف‌هایی هست که هرگز نباید به زبان آورید زیرا با خود بار منفی و ضدانگیزشی زیادی دارند و دانش‌آموز را از ادامه‌ی راه ناامید می‌کنند.

۱. این که خیلی آسان است!
مخصوصا در دروسی مانند ریاضی، بسیاری از دانش‌آموزان از همان سال‌های ابتدایی تحصیل به این نتیجه می‌رسند که استعداد ذاتی در این درس ندارند و نمی‌توانند یاد بگیرند. فرض کنید شما خودتان یکی از همین دانش‌آموزانی باشید که در کلاس ریاضی نشسته‌اید و نسبت به خودتان و استعدادتان در این درس شک دارید، ناگهان معلم اعلام می‌کند که این مسئله یا این مبحثی که شما با آن درگیر هستید بسیار ساده است. شاید نیت معلم این بوده که نگرانی شما را کاهش دهد اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد این آست که شما از این گفته‌ی معلم، شروع به درونی‌سازی ایده‌ی اولیه‌ی خود می‌کنید یعنی «اگر این مسئله اینقدر آسان است که معلم می‌گوید، اما من برایم حل کردن آن سخت است، پس لابد من هوش و استعداد یادگیری را ندارم».

در واقع آسان خواندن یک مسئله یا مبحث درسی، تلاش بسیاری از دانش‌آموزانی که برای یادگیری و حل مسائل به سختی تلاش می‌کنند و با دشواری مواجه هستند را نقش بر آب می‌کند و باعث می‌شود احساس خودکم‌بینی و خودناباوری به آن‌ها دست دهد.

شما به عنوان یک معلم یا والدین در نقش معلم، باید فضایی را ایجاد کنید که دانش‌آموز از درگیر شدن با مسئله و حتی روبه‌رو شدن با سختی برای حل آن، استقبال کند یعنی بخواهد که به استقبال یک مسئله‌ی سخت و وقت‌گذاشتن برای درک و حل آن برود نه اینکه از همان آغاز تلاش کردن را بی‌فایده بداند و کنار بکشد و میدان را برای دانش‌آموزانی که سریع‌تر از پس حل مسئله برآمده‌اند خالی کند. برای این کار زمان کافی برای تدریس و توضیح درس اختصاص دهید.

نتیجه‌گرا نباشید و به راه حل‌های مختلف دانش‌آموزان توجه کنید. یعنی از آنها بخواهید راه حل‌شان را توضیح دهند فارغ از اینکه به نتیجه رسیده اند یا خیر. یا پاسخ صحیح را پیدا کرده‌اند یا نه.

۲. تو خیلی باهوشی!
توصیفات مثبت و تشویق‌کننده بخش بزرگی از کار تدریس و مدیریت کلاس درس است. اما باید دقت کنید تشویق های کلامی برای اینکه اثربخش باشند باید به طور خاص رفتار را هدف بگیرند نه شخصیت و هوش را. برای مثال وقتی شما به یک دانش‌آموزی که مسئله‌ی سختی را حل کرده، می‌گویید که «خیلی باهوش هستی!» چند مشکل پیش می‌آید:

اول، به سایر دانش‌آموزان غیرمستقیم پیام می‌دهید که آنها هوش کمتری دارند که نتوانسته‌اند مسئله را حل کنند. در نتیجه بسیاری از آنها ممکن است این خودپنداره را در خود تقویت کنند که «آدم این درس نیستند»، توان کافی برای یادگیری ندارند زیرا هوش آنها کم است یا بی‌استعداد هستند بنابراین دست از تلاش کردن برمی‌دارند و تسلیم می‌شوند.

دوم، به دانش‌آموز تشویق شده نیز این پیام را می‌دهید که از استعداد ذاتی برای موفقیت برخوردار است و در درازمدت او نیز دست از تلاش برمی‌دارد چون فکر می‌کند ذاتا هوش و استعداد دارد و همین برای موفقیت کافی است. خصوصا در مقاطع بالاتر که نیاز بیشتری به صرف وقت و تلاش برای یادگیری و تسلط بر دروس وجود دارد، این دانش‌آموز تشویق شده با افت تحصیلی مواجه می‌شود.

سوم، دانش‌آموزانی که همواره بابت هوش و استعدادشان و نه رفتار و تلاش‌شان تشویق شده‌اند، به مرور تحت فشار قرار می‌گیرند که این تصویر زیبا و آرمانی از خودشان را تحت هر شرایطی حفظ کنند. بنابراین از بابت گرفتن نمرات پایین‌تر از سطح انتظار خود یا اطرافیان‌شان دچار استرس می‌شوند، حتی ممکن است مرتکب تقلب شوند تا نمرات خود را بالا نگه دارند تا مبادا خود آرمانی «باهوش» آنها دچار تزلزل شود.

۳. این را باید از قبل بلد بودی!
یکی از مسائلی که معلم‌ها معمولا با آن درگیر هستند آموزش مباحث جدید است برای دانش‌آموزانی که هنوز به مطالب قبلی مسلط نشده‌اند و از دانش و مهارت کافی برای یادگیری مباحث جدید برخوردار نیستند. خصوصا در دروسی مانند ریاضی این مسئله جدی‌تر است زیرا معمولا هر مبحث جدید بر پایه‌ی بسط دانش و مهارت‌های پیشین بنا شده است و بعید است هیچ کسی بدون تقویت پایه‌ی ریاضی در دروس قبلی بتواند مباحث جدید را یاد بگیرد.

بنابراین گفتن عبارتی شبیه اینکه «باید این‌ها را بلد می‌بودید» «این مبحث مال کلاس سوم است!» هیچ کمکی به دانش‌آموزان نمی‌کند. ممکن است آموزش سال‌های گذشته‌ی آنها با مشکل مواجه بوده. شاید معلم قبلی در تدریس و تفهیم یک مبحث عملکرد خوبی نداشته، شاید دانش‌آموز نیاز به تمرین و مرور مجدد داشته و چندین و چند شاید دیگر.

به هر حال خودش دانش‌آموزان هم می‌دانند که از مباحث درسی عقب هستند و مطالب قبلی را خوب یاد نگرفته‌اند بنابراین لزومی ندارد مرتب این مسئله را به روی‌شان بیاورید و امید و انگیزه‌شان به یادگیری را ناکام کنید.

به جای این کار شاید بهتر باشد، یک یا چند جلسه را به مرور مطالب کلیدی قبلی اختصاص بدهید و مطمئن باشید که منافع این کار خیلی بیشتر از آن است که به دلیل کمبود وقت، بخواهید دروس جدید را با شتاب تدریس کنید بدون اینکه دانش‌آموزان بتوانند به دلیل ضعف دانش پیشین، مطالب را یاد بگیرند و این در عمل وقت بسیار بیشتری از شما خواهد گرفت. اما صرف کمی وقت بیشتر برای تقویت بنیه‌ی علمی لازم برای فراگیری مباحث جدید، در بلندمدت هم شما و هم دانش‌آموزان را در یادگیری درس‌های جدید کمک خواهد کرد.

مطمئن باشید دانش‌آموزان از اینکه ببینند معلم‌شان به‌جای سرزنش و تحقیر آنها، سعی دارد به یادگیری آنها کمک کند، همراهی و همکاری بیشتری از خود نشان می‌دهند و تلاش‌شان را مضاعف می‌نمایند.

 

منبع: آموزمگ